روبسپیر شخصیتی جاودانه است نه به این دلیل که چند ماه بر انقلاب سلطنت کرد، بلکه به این دلیل که سخنران ناب ترین و تراژیک ترین گفتمان آن بود.
- فرانسوا فوره، تفسیر انقلاب فرانسه
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D9%88%D8%A8%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%B1
آغازگر طراحی شخصیت میشل چنگ، دانشجوی انیمیشن Cal Arts، در بالا، توجه را به کلاههای زیادی جلب میکند که یک انیماتور باید برای زنده کردن چهرهای که واقعاً وجود داشته، آماده باشد:
هنرمند…
محقق…
طراح لباس…
آرایشگر…
روانشناس…
انتخاب او برای ماکسیمیلیان روبسپیر، یکی از تأثیرگذارترین چهره های انقلاب فرانسه، نشان می دهد که چنگ از یک چالش لذت می برد.
همانطور که پیتر مک فی مورخ در کتاب مسئله روبسپیر: مقدمه می نویسد:
آیا روبسپیر اولین دیکتاتور مدرن، متعصب و وسواسی بود که از قدرت سیاسی خود برای تحمیل ایدهآل سفت و سخت خود در سرزمینی با «فضیلت» اسپارتی استفاده کرد؟ یا او یک بینشگر اصولگرا و خودانکار، شهید انقلابی بزرگی بود که با متحدان ژاکوبنیاش، موفق شد انقلاب فرانسه و جمهوری را در برابر مشکلات نظامی عظیم به سوی امنیت هدایت کند؟
چنگ معتقد است اولین کار یک انیماتور درک نقش هر شخصیت معین در داستان بزرگتر است و تحقیقات او نشان می دهد که "هیچ وقت فقط یک داستان وجود ندارد."
در پایان، انیماتورها بر اساس روایتی که میخواهند پیش ببرند، انتخاب میکنند و از پالتها و سبکهایی استفاده میکنند که از رویکرد مورد علاقهشان حمایت میکند.
چنگ وارد این ماموریت شد و روبسپیر را نمونه بارزی از طنز موقعیتی دانست، یک دیکتاتور متعصب که صدها نفر را به گیوتین فرستاده بود تا در نهایت خودش با گیوتین اعدام شود.
او به آسانی اعتراف می کند که این یک درک دوبعدی است.
گرچه او تنها تا سی سالگی زندگی می کرد، اما این مرد تکامل یافت. روبسپیر، که نماد دوره وحشت بود، از روبسپیر شهروند فردی متمایز است.
این دوگانگی باعث شد که او طیف وسیعی از روبسپیرها را بد، خوب و بی طرف کند.
مرد نه چندان سرشناسی بود و همه می دانستند که در مورد ظاهرش سخت گیر است.
هر سه شخصیت انیمیشن به سبک نئوکلاسیک که نمونه ای از یک نجیب زاده مترقی آن دوره است، لباس می پوشند؛ پیراهن، شلوار، جوراب، جلیقه، کت، کراوات لاکی، و کلاه گیس مجعد.
چنگ، با مشورت جانل فنگ، یکی از انیماتورهای Cal Arts، نسخه «شیطان» را با یک شنل مشکی مخفی و شوم که به رنگ قرمز خونی پوشانده شده بود، تجهیز کرد. بر زوایای و نقاط تاکید شده است، چهره از توصیفات شوم حریفان از عبارات همیشگی او استفاده می کند، و تکان دادن سرهای ظریف برای پانک و گوت به حساسیت های مدرن پاسخ می دهد.
نسخه «خوب» از رنگهای روکوکوی گلگون استفاده میکند تا به روبسپیر که دوستان و خانوادهاش میشناختند متمایل شود - شاعری که عاشق کبوترهای خانگیاش بود.
تاریخچه مانع از چنگ می شود که کلاه گیس امضای خود را به طور کامل کنار بگذارد، اما او به خودش اجازه داد تا ظاهری طبیعی تر داشته باشد.
این روبسپیر مانند هر قهرمان میازاکی رویایی است.
بین این دو قطب، قطب شمال قرار دارد که شاید چالش برانگیزترین آن ها به تصویر کشیده شود.
فنگ در این زمینه پیشرو بود و به دنبال ایجاد تعادل بین ظاهر بی نظیرش و آتش انقلابی اش بود.
او نیم تنه راه راه نمادین ترین پرتره او را حفظ کرد، اما آن را به یک پالت سبز خنک به روز کرد.